سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://medicalhistory.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ

زندگینامه دکتر گل گلاب استاد ممتاز دانشگاه تهران

(گیاه شناس، ادیب، موسیقیدان و شاعری توانا)


دکتر حسین گل‌گلاب در سال تحصیلی 18-1317 شمسی با عنوان استاد، عهده‌دار تدریس گیاه‌شناسی علمی و عملی پزشکی بود.
دکتر گل‌گلاب از زمره استادانی بود که نه تنها در رشته تخصصی خودآگاه و دانشمند و محقق بود بلکه در بسیاری از علوم و فنون و از جمله موسیقی و شعر 
تسلط کامل داشت و در این رشته‌ها از استادان نام آور زمان خود بود، به همین جهت لازم دانستیم شرح کاملی با بعضی از آثار هنری زنده یاد گل‌گلاب در دسترس خوانندگان قرار دهیم.



دانشجویان سال اول دانشکده پزشکی را شور و احساساتی زایدالوصف است به خصوص در پنجاه- شصت سال قبل که دانشکده پزشکی منحصر به یک دانشکده و آن هم دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود. شور و شوق دانشجوی پزشکی و عشق به پزشک شدن حال و هوای دیگری داشت.
دانشجویان سال اول که با شوق و ذوق به کلاس می رفتند ضمن آن که سرمست خوشی از قبولی در کنکور بودند می خواستند هرچه بیشتر با محیط دانشگاه و به خصوص استادان دانشگاه که در آن زمان قرب و منزلت خاصی برای دانشجویان داشتند آشنا شوند.
با چنین اندیشه ای بود که در اولین جلسه درس گیاه شناسی شرکت کردم و منتظر ورود استاد شدم. بدون تأخیر و درست سر ساعت استاد وارد کلاس شدند. استاد که در آن زمان مردی با قیافه جذاب و خنده رو بودند به نظر می آمد که می باید حدوداً بین چهل تا پنجاه سال سن داشته باشند.
با آن که قبلاً شنیده بودم که استاد درس گیاه شناسی پزشکی از استادان قدیمی و حتی از معلمان پر سابقه دانشگاه هستند، ولی شادابی و خنده رویی و حرکات متین و باصلابت استاد حکایت از سلامتی کامل ایشان می نمود و نشان می داد که برعکس تصور ما دانشجویان که خیال می کردیم با معلمی مسن روبرو خواهیم شد به زودی معلوم شد که استاد بسیار سرزنده و خوش‌رو و شاداب هستند و با حالتی بشاش و لبخندی بر لبان درس را شروع کردند.
استاد در ابتدا درس خود را معرفی کردند. چنین فرمودند که نام خانوادگی من گل‌گلاب می باشد و با شکسته نفسی و تواضع شعری را خواندند که مبین این معنی بود که نامشان برعکس خودشان می باشد اما به زودی معلوم شد که به مصداق الاسماء تنزل من السماء حقیقتاً جناب دکتر حسین گل‌گلاب گلی از گل‌های دانشگاه تهران هستند.
معرفی استاد دکتر حسین گل‌گلاب کاری است سهل و ممتنع. سهل است از آن جهت که تحصیلات ایشان، مشاغل ایشان، تألیفات و تبعات ایشان در دانشگاه روشن و مشخص است. اما ممتنع است از آن جهت که استاد یک دانشمند و معلم ساده گیاه شناسی نبودند ایشان علاوه بر تخصص و دانش بالایی که در رشته بیولوژی و به خصوص بیولوژی گیاهی داشتند در رشته‌های مختلف هنر نه تنها صاحب نظر و دارای اطلاعات کافی بودند بلکه در آن زمینه ها مطالعات و تجربیات بسیار با ارزشی داشتند به خصوص در شعر و موسیقی و ترجمه آثار هنری بی شک از بزرگان به شمار می آمدند و به همین جهت هم با صاحب نظران و پیشکسوتان این رشته عالی از معارف انسانی نشست و برخاست داشتند و بنابراین شناسایی و معرفی چنین شخصیتی که او را در ابتدا تحت عنوان دانشمندی هنرشناس و یا هنرمندی متخصص در زیست شناسی عنوان کردم کاری مشکل خواهد بود و حق این است که صاحب نظران و اندیشمندان هر دو رشته علوم تجربی و هنری استاد دکتر گل‌گلاب را معرفی کنند.
میرزا حسین خان پسر میرزا مهدی خان مصورالملک مشهور به گل‌گلاب در شرح حالی که به طور اختصار از زندگانی خودشان نوشته اند چنین نوشته اند: تولدم در 17 ربیع‌الاول 1314 هجری قمری در تهران اتفاق افتاد ولی در سجل احوالم که چند سال بعد گرفته شده 1274 هجری شمسی نوشته شده که مقارن 1312 می شود یعنی دو سال اضافه نوشته اند. در بچگی چند روزی به مکتب رفتم پس از یکی دو ماه مرا به مدرسه علمیه که در اوایل خیابان بهارستان بود سپردند. چند سال در مدرسه بودم به کلاس پنجم رسیدم کلاس ها میز و نیمکت نداشت در اطراف می نشستیم و فقط یک میز کوچک در مقابل معلم بود پس از رسیدن به کلاس پنجم قرار شد مدرسه نظام دارالفنون برویم چند ماه تعطیل بود چند ماهی در مدرسه نظام دارالفنون بودم بعد به کلاس دوم دارالفنون منتقل شدم. در کلاس دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم آن مدرسه شاگرد اول بودم که در آخر سال جوایز هر سال را به من می دادند به طوری که در سال ششم بیست کتاب از اشخاص مختلف به من داده شد. از طرف خود مدرسه چهار جلد شاهنامه چاپ امیر بهادری به من داده شد که هنوز یکی از آنها را دارم. (پایان نوشته های استاد)
 دکتر گل‌گلاب در ادامه همین یادداشت می نویسند که در دارالفنون دیپلم را گرفتم و اندکی بعد با پیشنهاد مدیر دارالفنون به عنوان معلم ریاضی با ماهی چهل تومان حقوق به تدریس ریاضیات مشغول شدم بعلاوه امور دفتر مدرسه هم برعهده ام بود.
در آن زمان در دارالفنون تعدادی معلمان و مدرسان خارجی عهده دار تدریس بعضی از دروس بودند از جمله به طوری که استاد خودشان نوشته اند یکی از معلمین که فرانسوی بود و یک پا هم نداشت و نامش دومون Dumont بود و لیسانسه علوم طبیعی بود از گل‌گلاب جوان می خواهد که در آزمایشگاه علوم طبیعی معاون او بشود. گل‌گلاب می پذیرد و مدت دو سال در این سمت یعنی در رشته علوم طبیعی کار می کند.
در سال 1299 هجری شمسی که نصرت الدوله مدرسه حقوق و علوم اقتصادی را تأسیس می کند. گل‌گلاب جوان از ساعت پنج به بعد به آن مدرسه می رود و در 1302 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس حقوق و علوم اقتصادی می گردد  اما به قول خود استاد «این کاری برای سرگرمی بود و هیچ گاه از آن استفاده نکردم.»
از آنجا که گل‌گلاب جوان و یا به اصطلاح آن روز میرزا حسین گل‌گلاب ذوقی سلیم و طبعی لطیف و هنردوست داشت ضمن انجام وظایف آموزشی و تألیف کتبی در رشته علوم طبیعی از هنر غافل نبود چنانکه استاد می نویسد: در 1303 مرحوم کلنل علینقی وزیری مدرسه عالی موسیقی را تأسیس کرد که من هم شب ها (توجه شود شب ها یعنی در زمان استراحت و نه در اوقات کار) به آنجا می‌رفتم و با موسیقی که قبلاً آشنا بودم، آشناتر شدم.
راستی گل‌گلاب را هم می توان معجونی از علم و فضل و هنر دانست چیزی نیست که او نداند هرچند متخصص در نبات شناسی است اما گل‌گلاب جنگ دانش و فضیلت است تصور نمی‌شد یک مرد عالم فیزیک و شیمی دان و ریاضی دان و نبات شناس و سنگ شناس شعر هم بگوید ولی چون او استعداد فوق‌العاده داشت وقتی هم شعر می گفت به این خوبی از عهده برآمد که کلنل مشکل پسند را مفتون خود ساخت... او نت می دانست و نت آهنگ ها را از وزیری می گرفت و اشعاری بر آنها استوار می نمود مانند:
هوای عشق اگر ظاهر شود ناگه   نگردد عقل دوراندیش از آن آگه

 
گل‌گلاب جوان اینک صاحب آخرین اطلاعات زمان خودش می باشد و در هریک از رشته های ریاضی، علوم طبیعی و حقوق و علوم اقتصادی و هنر صاحب نظر و کارآمد می باشد اما گل‌گلاب جوان علاقه اش به علوم طبیعی است به همین جهت وقتی در سال 1305 شمسی کارهای آزمایشگاه مدرسه طب که در آن زمان معلمان مدرسه طب فرانسوی بودند واگذار شد وی با شوق وافر به این کار پرداخت و با آن که مسئولان و رؤسای معارف آن زمان می خواستند گل‌گلاب جوان را عهده دار مسئولیت های اداری نمایند و به قول خود استاد «روسای وزارت می خواستند مرا به کارهای اداری وزارت معارف ببرند.» اما گل‌گلاب که شوق و علاقه اش بیشتر مطالعه در علوم طبیعی بخصوص گیاه شناسی بود کار اداری را قبول نکرد و همچنان به کار آزمایشگاه و تدریس ادامه داد و در مدرسه طب عهده دار تدریس علوم طبیعی شد ضمناً در همین زمان با چند نفر از استادان دیگر از جمله میرزا عبدالعظیم خان قریب و میرزا غلامحسین خان رهنما مأمور تدریس در مدرسه نظام گردیدند.


در سال 1313 شمسی که قانون تأسیس دانشگاه به تصویب رسید تصمیم گرفته شد که مدرسان و معلمانی که در مدارس عالی مشغول تدریس می باشند اگر درجه دکترا داشته باشند با عنوان استاد انتخاب شوند و آنهایی که عنوان دکترا ندارند باید رساله ای بنویسند که در صورتی که مورد قبول هیئت دانشگاه و وزارت معارف واقع شد به آنان عنوان دکترا بدهند. گل‌گلاب و چند نفر دیگر که در رشته های مختلف مدارس عالی در آن زمان تدریس می کردند چون عنوان دکترا نداشتند رساله ای نوشتند که از شورا گذشت و گل‌گلاب با رتبه 10 (ده) استادی به عنوان استاد دانشگاه پذیرفته شدند و به دارالمعلمین عالی که در آن زمان شعبه ای از دانشگاه تهران بود و مدیریت آن بر عهده پروفسور عیسی خان صدیق بود منتقل شدند. در دارالمعلمین گل‌گلاب که اینک با عنوان دکتر گل‌گلاب شناخته شدند علاوه بر تدریس سمت معاونت پروفسور صدیق را نیز داشتند.  
در خرداد 1314 فرهنگستان ایران با عضویت 24 تن از پیوستگان تشکیل یافت که البته این تعداد در سال‌های بعد افزوده گردید و به 41 تن رسید. دکتر گل‌گلاب در این فرهنگستان سمت ریاست دبیرخانه فرهنگستان را داشتند. با آن که فرهنگستان اول منحل شد وقتی مجدداً تشکیل گردید استاد دکتر گل‌گلاب مجدداً همان سمت را عهده دار شدند و این وظیفه فرهنگی را تا سال 1331 انجام دادند.
در سال 1319 تشکیلات دانشگاه تهران مستقل شد و برای سازمان دادن دانشکده پزشکی از یکی از استادان بنام فرانسوی به نام پروفسور شارل ابرلین دعوت به عمل آمد. زمانی که پروفسور ابرلین برای ایجاد تشکیلات جدید دانشکده پزشکی به تهران آمد با آن که کوشش می کرد تا از تحصیل‌کردگان و متخصصان خارجی برای پست های آموزشی دانشکده پزشکی استفاده کند اما از آنجا که دکتر گل‌گلاب شخصیتی ممتاز و دانشمندی برجسته بود کرسی گیاه شناسی دانشکده پزشکی را به ایشان واگذار کرد و به همین جهت استاد از دارالمعلمین (دانش سرای عالی) به دانشکده پزشکی منتقل شدند.
 
چند ماهی از این انتقال نگذشته بود که نظر به کاردانی و علاقه ای که استاد دکتر گل‌گلاب در پیشرفت کار دانشکده پزشکی به خرج می داد پروفسور ابرلین از استاد خواست که معاونت دانشکده پزشکی را بپذیرند استاد با قبول این سمت ضمن آنکه عهده دار معاونت بودند از تدریس غافل نمی شدند.
پس از آن که پروفسور ابرلین از ایران رفت استاد دکتر گل‌گلاب مدتی کفالت دانشکده پزشکی را عهده دار بودند اما در هر حال از کار تدریس و کوشش در بهبودی وضع آموزش رشته گیاه شناسی پزشکی و ایجاد آزمایشگاه و موزه گیاه شناسی با همکاری سایر همکارانشان غافل نبودند حتی محلی برای نشان دادن انواع رستنی های یکساله ایجاد کردند به طوری که کسانی که در سالهای 1325 یا دو سه سال پس از این تاریخ وارد دانشکده پزشکی شده اند به خاطر دارند که در محوطه پشت دانشکده داروسازی که فضای خالی و بدون درخت بود تپه خاکی به طور مصنوعی ایجاد شده بود که در آن انواع مختلف گیاهان یکساله روئیده بود و ما دانشجویان این تپه را به اسم تپه گل‌گلاب می نامیدیم زیرا به دستور ایشان ایجاد شده بود تا دانشجویان به طور عملی انواع رستنی های یکساله را بشناسند.

طی سالهای تحصیلی 33-34 و سالهای قبل و بعد از آن استاد با عده دیگری از استادان برجسته دانشگاه در انجمن تالیف و ترجمه دانشگاه همچنین در همین سالها با استادان دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی با انجمن اصطلاحات علمی دانشگاه همکاری می کردند.
بالاخره استاد دکتر حسین گل‌گلاب در 1345 در دانشگاه تهران به افتخار بازنشستگی نائل آمدند اما همچنان به کار و کوشش علمی خود ادامه می دادند کما آنکه پس از تأسیس مجدد فرهنگستان در سال 1349 استاد به عضویت فرهنگستان جدید انتخاب شدند و هفته ای دو روز به فرهنگستان می رفتند و در برگرداندن بعضی از لغات علمی از زبان بیگانه به زبان فارسی کوشش می نمودند اما به نوشته خود استاد به علت مخالفت اشخاصی کار آنها پیشرفتی نداشت.
استاد یکسال پس از بازنشستگی یعنی در سال 1346 به عنوان استاد ممتاز دانشگاه انتخاب شدند به طوری که در نوار مصاحبه‌شان عنوان می کنند اولین استاد ممتاز دانشگاه تهران هستند.


انتشارات و تألیفات استاد
الف- در زمینه علوم تجربی:
مجموعه مقالات علمی که از سال 1350 تا 1354در زمینه موضوعات زیست شناسی در مجله دانش امروز نوشته اند.
از سال 1298 تا 1307 که عهده دار تدریس علوم طبیعی در دارالفنون بودند دوازده جلد کتاب در رشته علوم طبیعی نوشتند که در زمره کتابهای درسی بوده است.
کتاب راهنمای گیاهی که حاصل چهل سال مطالعه استاد می باشد و تمام رستنی ها در آن ذکر شده و نام لاتین آنها نیز آورده شده است.
ترجمه جغرافیای طبیعی ایران از متن روسی
پایان نامه دکترا درباره نباتات ایران که خلاصه آن در سال 1313 به چاپ رسیده است و در آن شش هزار نوع گیاه که در ایران می روید توصیف شده است.
نه جلد کتاب طبیعی برای دبیرستان
فرهنگ گیاهان معمولی و داروئی
کتاب گیاه شناسی پزشکی از انتشارات دانشگاه تهران
ب- آثار هنری:
-  ترجمه بیش از پنجاه قطعه نمایش کلاسیک برای هنرستان هنرپیشگی
- کتابهای سرودهای مدارس، سرود ای ایران، سرود آذربایجان با همکاری استادان برجسته موسیقی و از جمله کلنل علینقی وزیری، روح اله خالقی و حشمت سنجری
- ترجمه کتاب عکاسی از فرانسه
علاوه بر آثار فوق استاد تعدادی کارهای ناتمام داشتند که از آن جمله است:
ترجمه کتاب هنر اشکانیان که بیش از نیمی از آن ترجمه شده است.


کتاب فرهنگنامه بیولوژی
با چنین تلاش ها و کوشش های ارزنده علمی و آثار فراوانی که برای دنیای علم و هنر به وجود آورده اند استاد در پایان شرح حال خودشان که به اختصار مرقوم فرموده اند چنین در کمال خضوع و خشوع که بیان این مطالب درس بزرگی است، می نویسند:
«این است شرح زندگانی من............. حالا دانستید که چیزی نبوده و نخواهم بود!! و اصرار شما برای نوشتن آن نتیجه‌ای نداشت.... خلاصه همین بود و همین!! »
خدایش بیامرز‌د که حتی در واپسین روزهای زندگی و در نوشتن شرح حال هم درس تواضع و فروتنی می دهند.
در پایان این شرح بجاست که خاطره یکی از سرودهایی که استاد سروده اند یعنی سرود ای ایران که هم اکنون علاقمندان به مملکت آن را با جان و دل می شنوند و از آن لذت می برند از قول آقای اسماعیل نواب صفا شاعر معروف به نقل از مجله هنر و موسیقی سال اول شماره اول اردیبهشت 1377 عیناً نقل می شود:
من همیشه خود را مدیون استادان بزرگ و از جمله دکتر گل‌گلاب می دانستم چرا که ایشان هم در نگارش کتاب‌های دبیرستانی و بالا بردن سطح دانش ما در آن دوره سهیم بودند و هم به خصوص در مورد سرود ای ایران آقای گل‌گلاب در موسیقی نیز بسیار سابقه داشتند و حتی کتاب‌های موسیقی ما که به مدرسه آمد و به ما تعلیم نت و موسیقی می دادند، تصنیف و سرودهایی که می خواندیم، از آقای گل‌گلاب بود.
تقریباً یک سال قبل از این که استاد فوت کنند من تلفنی با دختر ایشان خانم دکتر هما گل‌گلاب تماس گرفتم و گفتم می خواهم دیداری با استاد داشته باشم که ایشان موافقت فرمودند و یک روز بعدازظهر در تابستان رفتم به خانه ایشان که در خیابان حقوقی، جاده قدیم شمیران بود. استاد بیمار بودند ولی می توانستند خوب صحبت کنند، پذیرای من شدند و ضمن سوالات مختلفی که می کردم از ایشان خواستم که داستان ساختن سرود ای ایران را برای من بگویند، فرمودند که: «سال 1322 یا 23 بود که ارتش متفقین آمده بود ایران و به خصوص سربازان آمریکایی خیلی بی‌بندوباری می کردند و یک روز من دیدم که نسبت به زن‌ها و دخترها بی ادبی می کنند، بعد هم مملکت اشغال شده و برای هر ایرانی دیدن این منظره دردآور بود و من هم ناراحت بودم و بعدازظهر رفتم به انجمن موسیقی عصبانی و ناراحت انجمن موسیقی در خیابان هدایت و نزدیک منزل آقای گل‌گلاب بود آقای خالقی گفتند چیه؟ گفتم: با این وضع و این اشغال مملکت هر آدم وطن پرستی ناراحت می شود و بعد هم با این حرکاتی که این سربازان امریکایی می کنند... گفتند: خوب حالا این چه دردی را دوا می کند؟ گفتم چه بکنیم. ایشان گفتند: بیا یک سرود بسازیم. و این آغازگر سرود ای ایران بود.
چون گلستان مرد و گلشن شد خراب   کو گلی تا گیرم از آن گل‌گلاب


دکتر گل‌گلاب در تاریخ بیست و دوم اسفندماه 1363 چشم از جهان فروبست.

منبع: سایت دانشگاه علوم پزشکی تهران

 


[ یکشنبه 96/5/1 ] [ 2:19 عصر ] [ جمال رضایی اوریمی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 91
کل بازدیدها: 448074